زمان تقریبی مطالعه: 16 دقیقه

روضة الشهداء

روضَةُ الشُّهَداء، از مهم‌ترین، مشهورترین و پرخواننده‌ترین مقتلهای فارسی، و مؤثرترین عامل در رواج سنت روضه‌خوانی در ایران. 
کتاب روضة الشهداء نوشتۀ ملاحسین واعظ کاشفی (د 910 ق) از نویسندگان و سخنوران برجستۀ هرات (برای آگاهی بیشتر، نک‍ : صفا، 4/ 523-526) در سده‌های 9 و 10 ق است. وی این کتاب را به درخواست یکی از اعیان و سادات هرات به نام مرشدالدوله معروف به سید میرزا، داماد سلطان حسین بایقرا نوشته، و کوشیده است تا کتاب جامعی برای فارسی‌‌زبانان در واقعۀ عاشورا تدوین کند. کاشفی ضمن اشاره به این نکته که: «جمعی از محبان اهل بیت، هر سال که ماه محرم درآید، مصیبت شهدا را تازه سازند و به تعزیت اولاد حضرت رسالت پردازند؛ همه را دلها بر آتش حسرت بریان گردد و دیده‌ها از غایت حیرت گریان» (ص 12)، جامع‌نبودن منابع پیشین را انگیزه‌ای برای تألیف خود ذکر می‌کند (ص 12-13). 
روضة الشهداء از شناخته‌شده‌ترین آثار کاشفی است که از همان روزگار تألیف کتاب، مورد توجه و مراجعۀ بسیاری از عالمان و واعظان بوده است؛ فراوانی نسخه‌های خطی، چاپی، ترجمه‌ها و نظیره‌‌های آن، می‌رساند که این متن ادبی و پرتأثیر چگونه مورد توجه فارسی‌زبانان ایران و شبه‌قاره واقع شده، و شاید بتوان گفت بیشتر شهرت و آوازۀ کاشفی به واسطۀ همین کتاب بوده است. 
رویکرد اصلی کتاب، «بلا و ابتلا» است؛ بر همین مبنا، کتاب با داستان خلقت بر محور بلا آغاز می‌شود و به واقعۀ کربلا می‌انجامد. ازآنجاکه نخستین بلا متوجه انبیا ست، وی کتاب را با بیان رنجها و بلاهایی که انبیا به آنها گرفتار می‌شوند، آغاز می‌کند. 
روضة الشهداء 10 باب و یک خاتمه دارد که تنها 4 باب پایانی آن دربارۀ امام حسین (ع) و یاران او ست. باب اول، به خلقت آدم (ع)، هبوط و ابتلای او و پیامبران دیگری چون نوح، ابراهیم، یعقوب، یوسف، ایوب، زکریا و عیسى (ع) می‌پردازد که هریک به بلایی مبتلا بودند. شیوۀ کار کاشفی این‌گونه است که پس از بیان بلاهای انبیا، به کربلا گریزی می‌زند. به گفتۀ شعرانی، رسم رایج گریززدن اهل منبر، ابتکار کاشفی است (ص 4). کاشفی در خاتمۀ این باب مختار ثقفی، ابومسلم مروزی و امیر تیمور گورکانی را می‌ستاید. 
باب دوم، در بیان آزاررساندن قریش به پیامبر (ص) است؛ آزارهایی چون: سنگ زدن به او، شکستن دندان، فروکردن حلقه‌های زره بر بدن و ریختن خاکستر بر سر ایشان، به شهادت رساندن حمزه و جعفر، و گریز به واقعۀ کربلا و جز اینها. باب سوم دربارۀ رحلت پیامبر (ص) و حوادث پس از آن، و بابهای چهارم تا ششم، ذکر احوال حضرت فاطمه، حضرت علی و امام حسن (ع) از ولادت تا شهادت است. باب هفتم، مناقب امام حسین (ع) از ولادت تا شهادت، و باب هشتم، شرح زندگی و شهادت مسلم بن عقیل را در بر دارد. باب نهم، آمدن امام حسین (ع) به کربلا و صحنۀ جنگ و شهادت امام (ع) و اقوام و یاران او را توصیف می‌کند؛ در این باب، نظم تاریخی کتاب برهم می‌خورد. باب دهم، در دو فصل، به وقایع پس از شهادت امام (ع) و عقوبت قاتلان حضرت می‌پردازد. در خاتمۀ کتاب، سلسله‌نسب امام حسن و امام حسین (ع) بیان می‌شود. 
گویـا تنظیم کتـاب در 10 باب چنان‌که کمپفر (1716 م) ــ از سفرنامه‌نویسان دورۀ صفوی ــ در این باره گزارش کرده (ص 179-180)، از آن جهت بوده که در دهۀ محرم، هر روز فصلی از آن خوانده می‌شده است. این کتاب از نخستین مقتلهای فارسی است، گرچه از کتابی به نام مقتل الشهداء نیز به زبان فارسی (کتابت 887 ق) نام برده می‌شود که از نویسنده‌ای با تخلص عاصی است (نک‍ : جعفریان، «ملاحسین ... »، 27). 
از وجوه اهمیت کتاب این بوده است که مرثیه‌خوانان به جای مقاتل عربی، آن را در مجالس تعزیه از رو می‌خواندند؛  به‌همین‌سبب، بعدها به چنین مجالسی به‌طور عام، «روضه‌خوانی» گفته شد. بنابر اسناد موجود در کتابخانۀ آستان قدس رضوی، این کتاب جزو کتابهای مکتب‌خانۀ ایتام در دوره‌های صفوی و قاجار بوده (نک‍ : جهان‌پور، 160)، و طبق وقف‌نامۀ مدرسۀ شفیعیۀ اصفهان، همه‌ساله در ماه رمضان در آن مدرسه خوانده می‌شده است (سپنتا، 353). 
روضة الشهداء، افزون بر مراسم وعظ و روضه‌خوانی (ه‍ م)، تأثیر مهمی بر هنرهای آیینی نهاد. در نقاشیهای قهوه‌خانه‌ای، شمار بسیاری از روایات آن، گاهی حتى در یک اثر دیده می‌شود. نقاشیهای قهوه‌خانه‌ای با موضوع عاشورا (ه‍ م)، بیشتر براساس روایتهای روضة الشهداء است. همچنین، بسیاری از تعزیه‌نامه‌ها (ه‍ م) (نک‍ : چلکوفسکی، 111-112) و نیز درون‌مایۀ بسیاری از نوحه‌ها برگرفته از این اثر است. 
روضة الشهداء به‌سبب روش ممتاز خود در مقتل‌نگاری دست‌مایۀ تألیف یک رشته مقتلهای فارسی شد، ازجمله اکسیر العبادات فی اسرار الشهادات از ملا آقا دربندی (د 1286 ق)؛ امواج البکاء در مراثی از ملا نوروزعلی بسطامی (د 1309 ق)؛ بحر البکاء (تألیف: 1287 ق) از محمدعلی معلم اصفهانی متخلص به مهجور؛ تذکرة الشهداء از ملا حبیب‌الله شریف کاشانی (د 1340 ق)؛ خلاصة المصائب از محمد بن فتح‌الله تبریزی؛ ریاض الشهادة فی ذکر مصائب السادة از محمدحسن بن محمدمعصوم قزوینی؛ طوفان البکاء فی مقاتل الشهداء از محمدابراهیم بن محمدباقر هروی  مشهور به جوهری (د 1253 ق)؛ عین البکاء از ملا محمدتقی بروجردی (سدۀ 11 ق)؛ محرق القلوب از ملا مهدی نراقی (د 1209 ق)؛ مخزن البکاء از محمدصالح برغانی (د 1271 ق)؛ مفتاح البکاء فی مصیبة خامس آل عبا از محمدصالح بن محمد قزوینی برغانی در 1301 ق. 
حسین ندایی یزدی در 928 ق روضة الشهداء را با نام سیف النبوة یا مشهد الشهداء به نظم درآورد (جعفریان، همان، 29؛ مرکزی، 12/ 2668). 
استقبال از این کتاب چنان بود که در اندک زمانی پس از تألیف آن مورد توجه قرارگرفت و به چند زبان ترجمه شد. نخستین ترجمۀ آن به زبان ترکی، با عنوان حدیقة السعداء از محمد بن سلیمان بغدادی معروف به فضولی بغدادی (د 970 ق) است. از دیگر ترجمه‌های آن به زبان ترکی، سعادت‌نامه اثر جامی قیصری، شهدانامه از فردی ناشناس، و نیز ترجمۀ علی‌عسکر خویی مشهدی را می‌توان نام برد. ترجمۀ آن به زبان ازبکی نیز از دو شاعر به نامهای صابر و صیقلی حصاری (سدۀ 13 ق) موجود است (نک‍ : جعفریان، همانجا). 
در شبه‌قارۀ هند و پاکستان نیز چند کتاب به تقلید از روضة الشهداء نگاشته شد، ازجمله گنج شهیدان (منظوم) از منشی علی احمد (چ 1292 ق)؛ وسیلة النجات (تألیف: 1115 ق) از حسن‌بیک؛ گلشن شهیدان از حیدربخش حیدری (د 1227 ق) و نیز خلاصۀ آن، گل مغفرت؛ ریاض الطاهرین یا حادثات کربلا (منظوم) از سید میرولی خان مونس (تألیف: 1190 ق)؛ ترجمۀ منظوم از میر ولی فیاض ولی ویلوری به زبان اردو (تألیف: 1130 ق)؛ ترجمۀ منظوم دیگری (تألیف: 1091 ق) اثر سیوا کربل؛ و کتها یا ده مجلس.
روضة الشهداء کتاب مستند تاریخی نیست. هدف کتاب برانگیختن احساسات مذهبی است و نوع کتاب نیز از سنخ مجلس‌گویی و موعظه است؛ بنابراین، نقل دقیق منابع در این‌گونه کتابها نه مرسوم، و نه هدف مؤلف، بوده است، تا بتوان آنها را ارزیابی کرد. کاشفی به برخی از مآخذ خود اشاره می‌کند. این منابع به گواهی افندی (2/ 190) غیرمشهور و نامعتبرند. شیوۀ نقل روایات در کتاب به 4 گونه است: گروه اول، مواردی است که از هیچ منبعی نقل نشده، و اغلب روایات چنین است. گروه دوم، ارجاعات مبهم‌‌اند و با چنین عباراتی آغاز می‌شوند: «اهل تاریخ بر آن‌اند که ... » (ص 161)؛ «در بعضی از تواریخ مذکور است که ... » (ص 305)؛ «در بعضی از تفاسیر آمده» (ص 134)؛ «آورده‌اند که ... » (ص 282). گروه سوم، مواردی است که مؤلف بین دو روایت مختلف به مقایسه و داوری می‌پردازد، مثل: «اینجا به نقل از اشهر از کتب معتبر ایراد کرده» (ص 127). و گروه چهارم، مواردی را دربر می‌گیرد که در آنها نام کتاب ذکر می‌شود. رسول جعفریان («ملاحسین»، 29-31) 44 منبع از منابع مورد  استفادۀ کاشفی را به تفصیل معرفی کرده است؛ برخی از این منابع اینها ست: کتاب الآل، اسباب النزول از علی بن احمد واحدی (د 468 ق)، اخبار الطوال، الفتوح از ابن‌اعثم کوفی، تاریخ طبری، درج الدرر [فی میلاد سید البشر] از دشتکی شیرازی، دلائل النبوة از ابونعیم اصفهانی، روح الارواح از سمعانی، و روضة الاحباب
به نظر یکی از محققان معاصر، کتاب روضة الشهداء در عصر صفویه جایگزین ابومسلم‌نامه و حمزه‌نامه (ه‍ م‌م) شد. همو سبک کتاب را ترکیبی از قصه و تاریخ دانسته، و روضة الشهداء را نه کتابی تاریخی، بلکه اثری ادبی و رمانی تاریخی می‌داند و با بررسی زمینه‌های تحریف در روایت عاشورا، بر این عقیده است که از سدۀ 7 ق به بعد نوشته‌های تاریخی تا حدی سست، و بیشتر قصه‌وار و داستانی شده‌اند و حتى احساسات مذهبی مردم با تاریخ عجین می‌شود و ادبیات که نشانۀ بروز این احساسات است، در آن به ایفای نقش می‌پردازد (جعفریان، همان، 35). همو انگیزه‌های به ظاهر معنوی مثل گریاندن بیشتر مردم، سوزناک‌تر نشان‌دادن حادثۀ عاشورا و جلب توجه مردم به امام حسین (ع) را از علل جعل می‌داند؛ افزون بر این، ارتباط عاطفی استوار و عمیق مردم با این واقعه، نقش مهمی در کار تحریف داشته است (نک‍ : تأملی، 383 بب‍‌ ). اشتیاق مردم به دانستن بیشتر دربارۀ وقایع عاشورا و رواج بسیار مجالس و محافل عزاداری در این دوران و به‌ویژه در عصر قاجار، و نیاز به شنیدن مطالب جالب و جذاب و گریه‌آور به‌ویژه در قالب داستان و حکایت، زمینۀ ترویج و سیطرۀ این شیوۀ قرائت از واقعۀ کربلا را فراهم ساخت، تا آنجا که اعتراض برخی از علما را برانگیخت (مفتخری، 169 بب‍‌ ). 
از دشواریهای بررسی آثار و احوال کاشفی، مذهب او ست. عبدالله افندی بیشتر نوشته‌های او، به‌ویژه تفسیر وی را به شیوۀ اهل سنت و به طریقۀ تصوف می‌داند؛ با این همه، در تشیع او تردید ندارد (2/ 186، 190). محققی دیگر وی را ازجمله نوادر کم‌نظیری می‌داند که «تعصب مذهبی یا طریقتی، به‌هیچ‌وجه در ذهنش راه نداشته، و دارای شخصیتی غریب از نوع شیخ بهایی بوده که او نیز به همین صفت بلندنظری و آسان‌گیری مشهور است» (شیبی، 325). اما برخی وی را پیرو «تسنن دوازده‌امامی»، و یکی از دلایل قطعی نفوذ تشیع در ایران را ظهور این جریان در ایران از سدۀ 7 ق به بعد و نیز تألیف روضة الشهداء و نفوذ آن در میان مردم می‌دانند (جعفریان، «ملاحسین»، 25، 36). 
برخی دیگر بر این نکته تأکید دارند که قرائت تراژیک و احساسـی ـ عاطفـی، ازجملـه در روضة الشهـداء، شایع‌تـریـن و غالب‌ترین شیوه با ویژگیهای خاص خود از دوران صفویه تا مشروطه بوده، و این رویکرد معلول زمینه‌ها و عواملی همچون قابلیت این قرائت برای تشویق و ترویج مذهب شیعه، عدم چالش میان این قرائت با رفتار و منش سلاطین و حاکمان و نیز با باورها و اعتقادات مردم بوده است و برای اثبات این مدعا، گزارش سیاحان اروپایی را شاهد می‌آورند که خود ناظر بر عزاداری مردم در ایام محرم در عصر صفویه و قاجار بوده‌اند (مفتخری، همانجا)؛ نظیر پیترو دلا والۀ ایتالیایی (1586-1652 م) (ص 123-126)، سیلوا ای فیگروا (ص 307-310)، ویلیام فرانکلین (ص 72-74) و مری شیل (ص 66-71). اما به عقیدۀ شیبی (ص 327) هدف کاشفی از تألیف کتاب آن بوده است که در هرات، گریه بر امام حسین (ع) را جانشین ذکر صوفیانه کند، زیرا نقشبندیه ذکر را منسوخ کرده بودند. 
این کتاب همچنان که تأثیر شگرفی میان تودۀ مردم گذاشته، انتقاد دین‌پژوهان به ویژه طی سدۀ اخیر را نیز به همراه داشته است. افندی در ریاض العلماء (2/ 190)، میرزا حسین نوری (1254-1320 ق) در لؤلؤ و مرجان (ص 193)، شیخ عباس قمی (1294- 1359 ق) در منتهی الآمال (1/ 666-667) و محسن امین در اعیان الشیعة (6/ 122) بیشتر روایتهای این کتاب را برگرفته از کتابهای غیرمشهور و غیرقابل اعتماد و بدون پشتوانۀ تاریخی می‌دانند. ابوالحسن شعرانی نیز در مقدمۀ روضة الشهداء به این موضوع چنین اشاره کرده است: «از نقل ضعیف در روضة الشهداء عجب نباید داشت، چون در ادای مقصود واعظ قوی است، اگرچه برای مقصود مورخ کافی نیست» (ص 6). 
مرتضى مطهری این کتاب را پر از دروغ می‌خواند و معتقد است که تألیف و نشر آن مانع از مراجعۀ مردم به منابع اصلی و مطالعۀ تاریخ واقعی امام حسین (ع) بوده است (1/ 45-46). لحن وی تندتر از بقیۀ منتقدان و فاقد تحلیل تاریخی است. قاضی طباطبایی نیز مطالب کتاب را در مقایسه با مقاتل معتبر، ساقط و بی‌ارزش می‌داند (ص 36). در میان محققان معاصر، رسول جعفریان با واقع‌نگری و تحلیلهای تاریخی به ضعفهای روایی، جایگاه و ارزش کتاب و دلایل توجه مردم بدان اشاره می‌کند (نک‍ : تأملی ... ، 352-354، «ملاحسین»، 20- 38). 
نمونۀ اخبار غیرقابل اعتمادی که منتقدان کتاب ذکر می‌کنند، چنین است: 22 هزار زخم بر پیکر امام حسین (ع) (ص 60)، چسبیدن سر بر تنِ فرزندان مسلم بن عقیل (ص 241)، حضور هاشم مرقال در کربلا (ص 301)، قصۀ زعفر جنی (ص 346)، عروسی قاسم (ص 322)، و شهادت هاشم بن عتبه در کربلا (ص 300-304). 
عمدۀ شهرت این کتاب به واسطۀ عبارت‌پردازیهای زیبای آن است. کاشفی در تألیف آن بیشتر شیوۀ سعدی در گلستان را درنظر داشته، و از نثر مسجع سعدی پیروی کرده است. جمله‌های آهنگین او موسیقی خاصی به اثر بخشیده، و می‌توان گفت آنچه بیش از همه باعث مقبولیت روضة الشهداء گردیده، جمله‌های شعرگونه و آهنگین به همراه داستان‌پردازیهای ماهرانه و بهره‌گیری از عناصر داستان است (نک‍ : دبیران، 31، 40). 
روش کاشفی در بیان وقایع، تفصیل مطالب و شاخ‌وبرگ‌دادن حوادث با اندرزها، اشعار و احادیث، و عبارت‌پردازی با جمله‌های مترادف است. انتخاب این شیوه به‌سبب ماهیت مجلس‌گویی کتاب و برای اثرگذاری بیشتر بر مخاطب است. 
آربری نثر استادانه و آراستۀ کتاب را در دورۀ دیرپای افول ادبیات فارسی به‌ویژه در هند عهد مغولان، دارای محبوبیت می‌داند (ص 368). رسول جعفریان، رمز جاودانگی و تقلید دیگران از کتاب را نثر شیوا و گیرای آن می‌داند و معتقد است که این فن باید مورد تقلید مدرسان قرار گیرد (همان، 33). در این کتاب، کمتر جمله‌ای می‌توان یافت که در آن صنعتی از صنایع زیبای بدیع به کار نرفته باشد (نک‍ : دبیران، 33). جمله‌ها بیشتر کوتاه است و ترتیب طبیعی اجزاء جمله رعایت شده است؛ کاربرد جمله و جمله‌واره‌هایی که در حکم گزاره‌های قالبی هستند، مِثل: آورده‌اند که، ای عزیز، ای مؤمن، و جز اینها، به رسم کتابهای وعظ و داستان، زیاد به کار رفته‌است. آوردن جمله‌های مترادف، کاربرد فعل وصفی به جای ماضی مطلق، تکرار «که» و استفاده از «چۀ» تعلیل، برخی دیگر از ویژگیهای زبانی این اثر است. 
کاشفی کوشیده است تا ابیات عربی را به حداقل ممکن برساند؛ چنان‌که خود در مقدمه می‌گوید: «و از ابیات عربی، آنچه ضروری الذکر باشد با ترجمه ایراد کند و از منظومات فارسی، آنچه مناسب اذهان اهل زمان بود، در رشتۀ بیان کشد» (ص 13). این کار سبب شد تا کتاب برای عوام قابل استفاده‌تر باشد. وی رجزهای عربی را که برای فارسی‌زبانان نامفهوم بود، در کمال استادی و بلاغت به فارسی منظوم برگرداند (نیک‌پایان، 30). 
کاشفی با بهره‌گیری از عناصر داستان، برجسته‌سازی صحنه‌ها، گزارش جزئیات، و توصیف شخصیتها و خوی و خصلت آنها، قوت و عینیت گزارش خود را بیشتر کرده است (دبیران، 36). در روضة الشهداء، حیوانات به سخن می‌آیند و ایفای نقش می‌کنند، اشخاص و اولیا ارتباطهای ماوراءالطبیعی با فرشتگان و جنیان دارند، خوابهای کنشگر و پیشگوییها بارها و بارها اتفاق می‌افتد، خوارق عادات جریان حوادث را پیش می‌برد و همۀ این عناصر، خواننده را با اثری داستانی آشنا می‌کند تا اثری تاریخی. کاشفی با استادی تمام و آگاهی کامل از رموز قصه‌نویسی توانسته است توفیق خود و خشنودی کامل خوانندگانش را در طول تاریخ به دست آورد (نک‍ : نیک‌پایان، 34). 
در شیوۀ روایتی روضة الشهداء، دو بُعد مرثیه و حماسه با قوت تمام نمایان می‌شود. جنگ یاران امام با دشمنان و شرح جزئیات آن، به اضافۀ رجزخوانیها و توصیف صحنه‌ها و ریتم و فضای حاکم بر ماجرا، احساس حماسی را پدید می‌آورد و در کنار آن، به‌سبب ماهیت ماجرایی که در حال تکوین است و مظلومیت مردانِ حقی که به دست ظالمان جبار گرفتارند، رنج و الم و مرثیه با شجاعت و مردانگی و حماسه درآمیخته و تأثیری از هردو بر روح خواننده برجا می‌گذارد (همو، 37). 
گفت‌وگوی شخصیتها در متن روضة الشهداء، ابزار دیگری است که خواننده می‌تواند بی‌واسطه در جهان داستان حضور یابد و حالات روحی و روانی شخصیتها را از زبان خود آنها بشنود و از یکنواختی متن که همراه با تک‌گفتاری خسته‌کنندۀ نویسنده است، رهایی یابد؛ مثل گفت‌وگوی حضرت علی با فاطمه (ع) در لحظه‌های آخر حیات وی (ص 138-141). وی گاه نیز فن تک‌گویی درونی را به کار می‌برد (نک‍ : ص 211، 230؛ نیز دبیران، 37- 38). 
کاشفی بهترین و زیباترین توصیفها را از صحنه‌های مبارزه و جنگ ارائه نموده است؛ او با وصف میدان جنگ، ادوات جنگی و کنش و رفتار جنگجویان، این صحنه‌ها را قابل لمس می‌کند (ص 298، 319). توصیفهای طبیعی در جهت هدف و محتوا ست؛ مثل تصویرطلوع خورشید که در ماتم شهیدان جامه ‌‌چاک کرده  است (ص 273). 
این کتاب از زمان رواج چاپ در ایران، بارها و بارها، با غلطهای فراوان چاپ می‌شد تا اینکه در 1390 ش دو چاپ منقح از آن منتشر شد: یکی به تصحیح حسن ذوالفقاری و علی تسنیمی، و دیگری به تصحیح محمد روشن. 

مآخذ

آربری، آ. ج.، ادبیات کلاسیک فارسی، ترجمۀ اسدالله آزاد، مشهد، 1371 ش؛ افندی، عبدالله، ریاض العلماء، به کوشش احمد حسینی، قم، 1401 ق/ 1981 م؛ امین، محسن، اعیان الشیعه، به کوشش حسن امین، بیروت، 1406 ق/ 1986 م؛ جعفریان، رسول، تأملی در نهضت عاشورا، تهران، 1388 ش؛ همو، «ملاحسین واعظ کاشفی و کتاب روضة الشهداء»، آینۀ پژوهش، قم، 1374 ش، شم‍ 33؛ جهان‌پور، فاطمه، «مکتب‌خانۀ اطفال ایتام»، مشکٰوة، مشهد، 1383 ش، شم‍ 84-85؛ چلکوفسکی، پیتر، « روضة الشهداء و هنرهای نمایشی در ایران»، تئاتر (ویژۀ پژوهشهای تئاتری)، تهران، 1379 ش، شم‍ 22-23؛ دبیران، حکیمه و علی تسنیمی، «کاشفی و نقد و بررسی روضة الشهداء»، پژوهشهای ادبی، تهران، 1387 ش، س 5، شم‍ 20؛ سپنتا، عبدالحسین، تاریخچۀ اوقاف اصفهان، اصفهان، 1346 ش؛ سیلوا ای فیگروا، گارثیا، سفرنامه، ترجمۀ غلامرضا سمیعی، تهران، 1363 ش؛ شعرانی، ابوالحسن، مقدمه بر روضة الشهداء (نک‍ : هم‍ ، کاشفی)؛ شیبی، کامل مصطفى، تشیع و تصوف تا آغاز سدۀ دوازدهم هجری، ترجمۀ علیرضا ذکاوتی قراگزلو، تهران، 1359 ش؛ شیل، مری، خاطرات، ترجمۀ حسین ابوترابیان، تهران، 1362 ش؛ صفا، ذبیح‌الله، تاریخ ادبیات در ایران، تهران، 1378 ش؛ فرانکلین، ویلیام، مشاهدات سفر از بنگال به ایران، ترجمۀ محسن جاویدان، تهران، 1358 ش؛ قـاضی طباطبایی، محمدعلـی، تحقیق دربـارۀ اول اربعین حضرت سیدالشهداء (ع)، تهران، 1383 ش؛ قمی، عباس، منتهی الآمال، بیروت، 1414 ق/ 1994 م؛ کاشفی، حسین، روضة الشهداء، به کوشش ابوالحسن شعرانی، تهران، 1349 ش؛ کمپفر، ا.، در دربار شاهنشاه ایران، ترجمۀ کیکاووس جهانداری، تهران، 1350 ش؛ مرکزی، خطی؛ مطهری، مرتضى، حماسۀ حسینی، تهران، 1361 ش؛ مفتخری، حسین و محسن رنجبر، «رویکرد احساسی ـ عاطفی به واقعۀ عاشورا در ایران (از صفویه تا مشروطه)»، شیعه‌شناسی، قم، 1387 ش، س 6، شم‍ 24؛ نوری، حسین، لؤلؤ و مرجان، تهران، نور؛ نیک‌پایان، مرتضى، «بررسی شیوۀ روایت وقایع عاشورا در روضة الشهداء»، فرهنگ اصفهان، اصفهان، 1378 ش، شم‍ 11؛ واله، پیترو دلا، سفرنامه، ترجمـۀ شعاع‌الدین شفـا، تهـران، 1348 ش. 

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.